این روزها حال و حوصله ندارم. این طور که بوش می یاد، من، و شاید، من و خواهر کوچیکم امسال عید تنهاییم. از قرار معلوم مامان و بابای گرامی می خوان فلنگو ببندنو برن کربلا!! من نمی دونم کی زیر پای اینا نشست که تو این نا امنیه عراق برن اونجا. برای حرف ما هم تره خورد نمی کنن که! در ضمن معلوم نیست تکلیف من بیچاره چی می شه. هنوز خونه نگرفتم.
هر سال این موقع بوی بهار رو استشمام می کردم، همه حرکتها خبر از اومدن بهار می داد، ولی، امسال اصلاً حال و هوای بهار رو ندارم. تنها چیزی که قشنگه، برگهای سبز درختهاس. و شکوفه های یه سری از درختها. این فصل اصفهان واقعاً قشنگه. شهرداری هم هر سال این موقع کلی به شهر می رسه، نرده های پلها و جدولهای خیابون ها رو رنگ می کنه، کلی پارک ها رو گل کاری می کنه، و تو یه جمله شهر رو برای پذیرایی از مهمونهای نوروزی آماده می کنه.
سلام
طبیعت همیشه قشنگه چه بهارش چه پاییزش.دل گرفتن هم وثت نمیشناسه وقت و بی وقت میاد سراغ آدم
وای مردم از بس اول شدم!!!
ایشاللا به سلامت میرن و برمیگردن ...
آره این درختا که خشکن و پر از برگای کوچولوی تازه دراومده منو کشتن!!!
به نوشتههام لطف داری خانوم (ماچ!) :)
سلام
ممنون از نظرات خوبتون.
من باز هم به روزم.
بر عکس من امسال دلم گرفته نیست چون می دونم دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم می رم تا گذشته هامو پیدا کنم و باهاشون خلوت کنم شاید این بخش گم شده رو ژیدا کردم و دوسش داشتم کسی چه می دونه
سلام!
:::::
::::::
::::::
پیشاپیش عید و تبریک میگم.
سال خوب و پر از موفقیتی داشته باشی
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::