.:. بید قرمز .:.

می نویسم تا فراموش نکنم، که بوده ام.

.:. بید قرمز .:.

می نویسم تا فراموش نکنم، که بوده ام.

کاش هیچ وقت بزرگ نمی شدم.

بچه که بودم هیچ کس ازم توقع نداشت، توقع انجام کارهای بزرگ و سخت. تا قبل از مدرسه که هیچی، فقط بازی بود و بازی. بعدشم که دیگه شدم یه بچه مدرسه ای که سرم تو لاک خودم بود. درسمو به موقع می خوندمو کاری به کار کسی نداشتم، تو یه کلام اصلاً بچه ی شری نبودم، شر که نبودم هیچی، کلی هم مظلوم بودم. کم کم که بزرگ شدم توقع های اطرافیان هم زیاد شد، ولی من کماکان مظلوم بودم. نگاه ها بهم عوض شد. دیگه کسی انتظار نداشت که کارهای بچه گانه بکنم. فکر می کنم ادم هایی که شیطونن شاید یه سری از کاراشون به نظر مردم بچه گانه بیاد. این جور ادما دست خودشون هم نیست دیگه شیطونی تو وجودشونه. ولی من کماکان مظلوم بودم. شاید به خاطر همین مظلوم بودنم بود که خیلی از دوستام بهم می گفتن که بیشتر از سنت هستی!! شایدم واقعاً برخوردام این طور نشون می داد. به نظر خودم مورد اول بیشتر!

خلاصه با بزرگ شدن ما خیلی چیزهای  دیگه هم بزرگ شد. اون توقع ها اون قدر بزرگ شد که من گاهی اوقات درمونده می شم. دیگه می بُرم! مثل همین الان.

کاش هیچ وقت بزرگ نمی شدم!

نظرات 4 + ارسال نظر
آتنا چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 20:31 http://www.partenon.blogsky.com

دوست خوبم سلام:
خاک در اندیشه ی باران نبود
هیچ نشانی ز بهاران نبود
بال و پر چلچله ها خسته بود
پنجره ی باغ خدا بسته بود
شب چه شبی بود!
شکوه آفرین
چشم به راه تو زمان و زمین
شهر اگر تیره و تاریک بود
لحظه ی لبخند تو نزدیک بود
تا تو فرود امدی از اوج نور
روح زمین تازه شد از موج نور
از نفس گرم تو گل جان گرفت
باغ طراوت سرو سامان گرفت
سبز شد از لطف تو صحرا و دشت
قافله ی چلچه ها باز گشت
آمدی و زمزمه آغاز شد
روزنه ای روبه خدا باز شد
امدی و نوبت فردا رسید
فصل شکوفایی کلها رسید
عاشقانه هایم از حالا مقدمت را گرامی میدارد.

وصال چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 20:46 http://www.gonjishk.blogsky.com

سلام
بیایید از عروسکها بیاموزیم......

دل پارچه ای شان پر از درد است....

اما همیشه لبخند می زنند.....

به منم سر بزن

MED پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 00:49 http://www.parseh-mp.blogsky.com

شما اینقد مظلومی با امام حسین نسبت نداری ؟

مامانم سیده. خوب در نتبجه منم یه جورایی با امام حسین فامیل می شم!!

hxy جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:23 http://hxy.blogfa.com

سلام زهرا.خوبی؟خداییش نمی دونی چقدر خوشحال شدم دیدم هنوز هستی.اصلا غافلگیر شدم.به فامیلتون گفتم بهت سلام برسونه الان گفت یادم رفتش.نوکرتم زهرا جون.فعلا...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد