.:. بید قرمز .:.

می نویسم تا فراموش نکنم، که بوده ام.

.:. بید قرمز .:.

می نویسم تا فراموش نکنم، که بوده ام.

هزار بار شکر

نمی دونم چرا دلم گرفته، یعنی شایدم بدونم از کجا نشات گرفته ولی هر چی فکر می کنم می بینم ارزش نداره. دلم یه شونه می خواد که سرمو بذارم روشو گریه کنم و یه کم درد و دل، که شاید همه خستگی های این مدت رو از وجودم دور کنم. اما یه همچین شونه ای پیدا نمی کنم. احساس تنهایی می کنم، بر خلاف اینکه دورو برمو که نگاه می کنم می بینم خیلی ادم هست!  

خدایا فقط یه کم دردو دل کردم یه موقع این حرفها رو نذاری پای ناشکریا! روزی هزار بار شکر.

نظرات 2 + ارسال نظر
افسانه سه‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 13:49 http://gtale.blogsky.com

سلام دوست من
الهی
عزیزم خدا خیلی مهربونه چه کسی بهتر از خدا که باهاش درد دل کنیم

سهراب جمعه 11 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 17:30 http://2kalameh.blogfa.com

حرفات رو همینجا بزن... ما گوش میدیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد