.:. بید قرمز .:.

می نویسم تا فراموش نکنم، که بوده ام.

.:. بید قرمز .:.

می نویسم تا فراموش نکنم، که بوده ام.

باز باران...

فکر کنم شعر "باز باران با ترانه" باید برای همه تون خاطراتی داشته باشه. خاطراتی از دوران کودکی و دبستانتون. 

 از اون دوره این تنها شعریه که من خیلی دوستش داشتم و هنوز یاداوری اون منو غرق مسرت می کنه. شعرش رو می ذارم اینجا تا برای شما هم تجدید خاطره بشه. 

 امیدوارم که باهاش خاطرات خوبی داشته باشین.

 

باز باران با ترانه
با گوهرهای فراوان
می خورد بر بام خانه
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودم
شاد و خرم
نرم و نازک
چست و چابک
با دو پای کودکانه                                 
می دویدم همچو آهو
می پریدم ازلب جوی
دور میگشتم ز خانه
می شنیدم از پرنده
داستان های نهانی
از لب باد وزنده
رازهای زندگانی
بس گوارا بود باران
وه چه زیبا بود باران
می شنیدم اندر این گوهر فشانی
رازهای جاودانی، پندهای آسمانی
بشنو از من کودک من
پیش چشم مرد فردا
زندگانی خواه تیره خواه روشن
هست زیبا، هست زیبا، هست زیبا

گلچین گیلانی 

 

پ.ن: شعر رو از اینجا برداشتم.

نظرات 11 + ارسال نظر
هیرودیا چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 16:54 http://mysanctum.persianblog.ir

دانش آموز که بودم همیشه جلو جلو درس ها رو می خوندم.کتاب فارسی رو هم همینطور.اون دو صفحه ی کتاب همیشه برایم جالب بود.هر وقت این شعره رو می خوندم بی اختیار یک پسر رو توو ذهنم تجسم می کردم که در حال قدم زدنه.یک پسر بچه که گاهی هم می دوه و این شعر رو بلند بلند می خونه.شعر رو حفظ بودم.مثل اون پسر بچه ی چابک.
.
.
.
رحمت خدا بر گلچین گیلانی.

عارفه چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 17:00 http://00koche00.blogfa.com

این شعر نه تنها خاطرات دوران دبستان رو برام زنده می کنه

بلکه یاد ۲ روز پیش توی پارک فومن میوفتم

بولوت چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 18:45

یاد خواهران غریب افتادم

سهراب چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 20:42 http://2kalameh.blogfa.com

یادش به خیر...هی میخوام حساب کنم چند سال پیش بود ولی انقدر زیاده نمیشه...

پرسه پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 13:00

چسبید
یادش به خیر
عکس پایینیتم خیلی خوشگله

نرگس پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 14:04 http://www.nargipic.blogfa.com

سلام خسته نباشی!

فک کنم اصفهانی باشی....پس سلام همشهری!

منم یه وبلاگ عکس کوچیک دارم.خوشحال میشم سر بزنی.
اگه قابل دونستی لینک کن تا منم بکنم.

منتظرماااااااا

افسانه(مامان دنی ) پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 16:08 http://daan2006.blogfa.com

یادش بخیر پسر دایی داشتم که یک سال از من بزرگتر بود و این شعر رو خوب بلد بود هر وقت میخواستم کتابش رو ازش بگیرم که شعر رو بخونم نمیزاشت آرزوم این بود که زود سال بعد بشه و من بتونم این شعر رو یاد بگیرم یادش بخیر .مرسی عزیزم من هنوز هم که هنوزه بعد از حدود بیست و چهار سال که گذشته بازم بعضی وقتا این شعر رو زمزمه میکنم

من خودم و مسعود جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 12:12 http://3tadoost

سلام همشهری !
چطوری ؟؟ (;

ممنون که به یادم هستی و هرزگاهی بهم سر میزنی (:

مسعود... جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 13:03

باز باران با ترانه...
و با ران با ترانه همیشگی میبارد...ترانه خیس شدن دل من...نم کشیدن دلم دیدنیست...شنیدن ترانه خیس شدنم شنیدنیست...خاک من گل میشود و باز دو باره به ندائی سروده میشوم...سجاده مرا بیاورید...امانت خدا و سحر گاه بود من نزدیک شده است...

روزبه جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 13:56 http://noufouz-gar.BlogSpot.com


سلام دوست عزیز

وبلاگ با چند پست جدید به روز شد :

- نفوذ هکرها به ایمیل معاون نامزد جمهوری‌خواهان آمریکا
- فرقه‌های شیطان‌پرستی در اصفهان
- خانم‌ها در خواب هم آسایش ندارند
- دانه انگور مانع از پیشرفت آلزایمر می شود
- ساخت بزرگترین برج جهان در خرمشهر؟
-جریمه افراد چاق و سیگاری در آمریکا
-خانه «وارونه» در آلمان ساخته شد



در صورت مشاهده نکردن این پست ها از CTLR + F5 استفاده کنید .
ممنون

سیامک شنبه 6 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 02:32 http://www.esfehanian.com

یادش بخیر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد